همه مدیریت‌های دولتی ناکارآمد نیستند. هر بخش‌ خصوصی هم توانمند و سالم نیست.

۱- ایران خودرو به نام شرکت سهامی خاص کارخانجات صنعتی ایران ناسیونال در ۱۳۴۱ تاسیس شد. از تیر ۵۸ مشمول بند الف قانون حفاظت و توسعه صنایع ایران شناخته شد و از آبان ۶۰ توسط هیات مدیره منتخب سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران اداره شده است.

۲- این شرکت در سال ۸۹، درآمدزاترین شرکت کشور بود،  حدود ۱ همت سود داشت و بیش از ۸۰۰ میلیارد سود توزیع کرد. در انتهای این سال، این شرکت حتی ۴۰۰ میلیارد سود انباشته داشته است. البته با توجه به دارایی زیاد، بازده ۷ درصد بود. تعداد کارکنان گروه ایران خودرو در آن سال، ۵۳۰۰۰ نفر و خود شرکت ۲۲۰۰۰ نفر بود.

۳- ایران خودرو در سال ۴۰۲ با وجود آنکه شرکت هشتم کشور از نظر درآمد بود اما حدود ۲۹ همت زیان داد و زیان انباشته آن به ۱۲۲ همت رسید. با وجود روند نزولی شرکت از سال ۹۷ به بعد، تعداد کارکنان افزایش یافته و هم اکنون در گروه حدود ۶۸۰۰۰ نفر و خود شرکت ۲۴۰۰۰ نفر مشغول هستند (این بدان معنا نیست که مشکل ایران‌خودرو، حتما تعداد نیروی انسانی است).

۴- عملکرد مدیریت دولتی شرکت تا اواخر دهه ۸۰ از منظر حداقل‌های بنگاهداری قابل قبول بود. البته در همین دوران هم از نظر کیفیت و نوآوری با شرایط مطلوب فاصله زیادی داشت.

۵- در سال‌های اخیر، تشدید تحریم‌ها در کنار ضعف مدیریتی در همان قابلیت‌های حداقلی باعث شد که شرایط شرکت بحرانی شود. حال به نظر می‌رسد بدون آسیب‌شناسی صحیح و درک اینکه چقدر از مشکلات در محیط کسب‌وکار و چقدر در ضعف قابلیت‌های مدیریتی ریشه دارد، اکثریت مدیریت شرکت به بخش خصوصی واگذار شده است.

با این وجود، پرواضح است که راه‌حل ساده و غیرتخصصی برای تحول شرکت‌های بزرگ وجود ندارد و ساده‌انگارانه است که فکر کنیم الزاما این واگذاری، آغاز تحول و بهبود ایران خودرو است.