سبد خرید
{{item.title}} {{item.subtitle}}
{{item.total|number}} تومان
حذف
سبد خرید شما خالی است.

ضرورت انتخاب ساختار و مسیرهای رشد و نوآوری

ساختار نوآوری

شرکت‌ها، سازمان‌ها و هلدینگ‌ها در راستای راهبرد رشد و نوآوری خود، یکی از اقداماتی که انجام می‌دهند ایجاد ساختار نوآوری است یعنی مجموعه‌ای از منابع مالی و منابع انسانی متخصص برای نوآوری با قواعد حمایتی و حاکمیتی تعریف‌شده که ممکن است داخلی یا بیرونی باشد.

این ساختارهای نوآوری بنا به هدف و شرایط هر مجموعه می‌تواند انتخابی هوشمندانه از بین مواردی مانند مرکز نوآوری، شتاب‌دهنده‌های دیجیتال، مراکز تعالی نوآوری، دفاتر تحول، کارخانه‌های دیجیتال، آزمایشگاه‌های نوآوری، استودیوهای نوآوری، رویدادها و چالش‌های نوآوری، هکاتون‌ها، مراکز رشد، شتاب‌دهنده‌های استارتاپ، صندوق یا واحد سرمایه‌گذاری خطرپذیر شرکتی و غیره باشد.

برای موفقیت در ایجاد و مدیریت ساختارهای نوآوری، باید به چند موضوع توجه کرد:

۱- موفقیت در ایجاد و مدیریت این ساختارها، چالش‌برانگیز است و اغلب دارای پیچیدگی بالاتری نسبت به بازیگران متعارف اکوسیستم نوآوری دارد. مثلا پیچیدگی یک واحد سرمایه‌گذاری شرکتی (CVC) به مراتب از یک وی سی (VC) بیشتر است. بنابراین ایجاد و مدیریت آنها به  برنامه اجرایی دقیق و جامعی نیاز دارد.

۲- مسوولیت اصلی این ساختارها، پیگیری نوعی خاص از نوآوری یعنی نوآوری با عدم‌اطمینان بالا است. همه واحدهای سازمان (چه واحدهای کسب‌و‌کاری باشند، چه واحدهای وظیفه‌ای مانند منابع انسانی یا بازاریابی) همچنان مسوول نوآوری در واحد خود هستند. آنها خصوصا باید نوآوری‌های تدریجی و فرایندی را فعالانه و با هماهنگی با استراتژی سازمان دنبال کنند. ساختارهای نوآوری در زمینه این گونه نوآوری‌ها که عدم‌اطمینان پایین‌تری دارند می‌توانند نقش فرهنگ‌ساز یا زمینه‌ساز را ایفا کنند. در هر حال مهم است که ساختار نوآوری، جای نوآوری در سرتاسر سازمان را نگیرد.

۳- ساختار نوآوری باید دلیل روشنی برای وجود داشته باشد و مشخص باشد که چه فایده‌ای برای شرکت دارد و  چه مشکلات استراتژیک و فرصت‌هایی قرار است دنبال شود.

۴- یکی از موضوعات مهم این است که مشخص باشد ساختار نوآوری قرار است روی طرح‌هایی تمرکز کند که نزدیک کسب‌وکار کلیدی شرکت است یا با آن فاصله دارد. این انتخاب بر نوع و نحوه کار ساختار نوآوری اثر می‌گذارد. اگر از ابتدا این پاسخ را ندانید، نمی‌توانید رویه‌های روشنی را در مورد اینکه چه کسی حامی پروژه‌های نوآوری هستند، چه کسانی دارای حق تصمیم‌گیری هستند و چه نقش و تعهداتی بر عهده واحدهای سازمان است، تعریف کرد.

۵- منبع مالی چگونه تامین می‌شود و چه واحدی بودجه ساختار را تامین خواهد کرد؟ اگر تمرکز ساختار نوآوری، طرح‌هایی باشد که از کسب‌وکار کلیدی فعلی شرکت فاصله دارد بودجه آن باید به شکل متمرکز توسط ستاد شرکت یا هلدینگ تامین شود اما اگر تمرکز، طرح‌هایی است که به کسب‌وکار کلیدی و واحدهای وظیفه‌ای نزدیک است باید حتما بخشی از تامین مالی آن طرح‌ها با هماهنگی و حتی از محل بودجه توسعه‌ای واحدهای فعلی تامین شود.

۶- اهداف و معیارها برای تصمیم‌گیری در مورد نوآوری باید تعریف شوند. باید شفاف باشد که موفقیت چه چیزی است چون بسیار مهم است تا همه انتظارات یکسانی داشته باشند. اگر توافقی روی اهداف و معیارهای سنجش نوآوری وجود نداشته باشد ممکن است ساختار نوآوری میان انتظارات متضاد قرار گیرد و حتی ممکن است فعالیت‌های ظاهرسازانه محور قرار گیرند.


مسیرهای نوآوری

انتخاب مسیرهای مناسب در راستای رشد و نوآوری و به منظور افزایش درآمد و کاهش هزینه به عوامل مختلفی مانند صنعت، اندازه شرکت، و استراتژی کلی شرکت بستگی دارد. شرکت‌ها باید با ارزیابی دقیق وضعیت خود، بهترین روش‌ها را انتخاب کنند.

روش‌های افزایش درآمد در استراتژی رشد بازار

  • افزایش فروش به مشتریان فعلی: شرکت می تواند با ارائه پیشنهادات و خدمات جدید، افزایش وفاداری مشتری، و بهبود تجربه مشتری، فروش به مشتریان فعلی خود را افزایش دهد.
  • گسترش توسعه بازار جدید: شرکت می تواند با ورود به بازارهای جدید، فروش خود را افزایش دهد. این کار می تواند از طریق گسترش جغرافیایی، توسعه محصولات و خدمات جدید، یا ایجاد کانال های توزیع جدید انجام شود.
  • توسعه محصولات و خدمات جدید: شرکت می تواند با توسعه محصولات و خدمات جدید، فروش خود را افزایش دهد. این کار می تواند از طریق تحقیقات و توسعه داخلی، خرید شرکت های دیگر، یا همکاری با شرکتهای دیگر انجام شود.
  • افزایش بهره وری: شرکت می تواند با افزایش بهره وری در فرآیندهای تولید و توزیع، درآمد خود را افزایش دهد. این کار می تواند از طریق سرمایه گذاری در فناوری جدید، بهبود فرآیندها، و کارآمدتر کردن نیروی کار انجام شود.
  • تنوع محصول یا خدمات: ارائه محصولات یا خدمات مکمل یا جانبی، افزودن خطوط محصول گوناگون، پاسخگویی به نیازهای مختلف مشتریان، بهره گیری از سینرژی بین محصولات یا خدمات از نمونه های این راهبرد است.
  • سایر موارد: ایجاد نیاز جدید در بازار، جذب مشتریان جدید، افزایش سهم بازار، افزایش قیمت فروش، ورود به بازارهای جغرافیایی جدید، استفاده از کانالهای توزیع جدید، بهبود کیفیت یا عملکرد محصول یا خدمات، اضافه کردن ویژگیهای جذاب یا منحصر به فرد، تطابق با نظرات و نظرسنجی مشتریان، تغییر در روش فروش یا قیمتگذاری محصول یا خدمات، تغییر در رابطه با مشتریان  یا شرکاء، تغییر در منابع درآمد


روشهای کاهش هزینه

  • صرفه جویی در هزینه های عملیاتی: شرکت می تواند با کاهش هزینه های عملیاتی، سود خود را افزایش دهد. این کار می تواند از طریق کاهش هزینه های مواد اولیه، نیروی انسانی، اجاره، و غیره انجام شود.
  • صرفه جویی در هزینه های سرمایه ای: شرکت می تواند با کاهش هزینه های سرمایه ای، سود خود را افزایش دهد. این کار می تواند از طریق کاهش هزینه های تحقیق و توسعه، بازاریابی، و غیره انجام شود.
  • بهبود فرآیندهای کاری: شرکت می تواند با بهبود فرآیندهای کاری خود، هزینه های خود را کاهش دهد. این کار می تواند از طریق ساده سازی فرآیندها، حذف مراحل غیرضروری، و استفاده از فناوری جدید انجام شود.
  • بهبود بهره وری نیروی انسانی: شرکت می تواند با بهبود بهره وری نیروی انسانی خود، هزینه های خود را کاهش دهد. این کار می تواند از طریق آموزش و توسعه کارکنان، بهبود انگیزه کارکنان، و استفاده از فناوری جدید انجام شود.
  • سایر موارد: بهبود حاشیه سود، کاهش هزینه های عاملان واسط، کاهش هزینه های سرویس دادن به مشتريان، بهینه سازی فرآیندهای تولید، استفاده از مواد اولیه کم هزینه یا بازیافت پذیر، برقراری شراکتهای استراتژیک، کاهش هزینه های حمل و نقل، استفاده از بازاریابی دیجیتال، کاهش هزینه های زائد تحقیق و توسعه، حذف ویژگیهای غیرضروری یا غیرمورد علاقه مشتریان، استفاده از فناوری های قابل اعتماد و پایدار، کاهش هزینه های تامین و تولید، استفاده از بسته بندی گروهی.