توسعه اکوسیستم نوآوری، یکی از روشهای اصلی نوآوری است. اکوسیستم نوآوری به معنای استفاده از شبکهای پیوسته از موجودیتها و بازیگران (مثلا استارتاپها، دانشگاهها، تامینکنندگان، رقبا و ...) برای توسعه نوآوری در سازمان است که در آن، قابلیتها (به شکل همتکاملی) حول مجموعهای مشترک از فناوریها، دانش یا مهارتها ارتقا مییابد. بازیگران این شبکه بهصورت مشارکتی (و یا رقابتی) کار میکنند تا محصولات، خدمات و تجربهای یکپارچه برای مشتری فراهم سازند.
این روش، جدید نیست و در جای جای جهان و خصوصا توسط شرکتهای پیشرو و نوآور بکار گرفته شده است. گستره استفاده از این روش در صنایع گوناگون (از بانک و بیمه گرفته تا معدن و نفت و گاز) است. مثلا هلدینگ مالی پینگآن چین، در طول پانزده سال گذشته از این روش برای تحول خود بهره برده است.
در ایران نیز، هلدینگها، شرکتها و صنایع مختلف به این روش پرداختهاند و حتی در برخی موارد هماکنون بعد از چند سال، مجموعهای از تجارب موفق و ناموفق ایجاد شده که میتواند تحلیل و ارزیابی شود (البته به نظر میرسد یادگیری مناسبی از این تجارب در کشور صورت نمیگیرد). این روش اخیرا بیش از پیش، خصوصا توسط شرکتهای بزرگ دولتی یا عمومی مد نظر قرار گرفته است.
نکته مهمی در استفاده از این روش وجود دارد. با وجود سابقه قابل توجه، توسعه اکوسیستم نوآوری هنوز هم کاری چالشبرانگیز و پیچیده قلمداد میشود. این پیچیدگی در عرصه جهانی محل بحث است و در منحنی هایپ سایکل گارتنر از روشهای نوآوری که در سال گذشته منتشر شد نیز مشاهده میشود. مطابق این نمودار، در حال حاضر روش اکوسیستم نوآوری تقریبا در اوج منحنی و بیشترین حد توجه قرار گرفته و بیشترین انتظارات از آن وجود دارد. به تدریج بعضی انتظارات و کارکردهای تصور شده از آن، نامعقول و غیرمنطقی انگاشته خواهند شد. تا آن زمان، توسعه اکوسیستم نوآوری با رسیدن به سطح بهرهوری فاصله خواهد داشت و سازمانهایی که از آن استفاده میکنند باید الزامات مورد نیاز بهرهگیری از یک روش پیچیده را رعایت نمایند. به عبارت دیگر، با وجود منافع زیادی که این روش میتواند داشته باشد اما شرکتها، هلدینگها و سازمانهای ایرانی که قصد دارند از آن بهره ببرند و یا اکوسیستم فعلی خود را توسعه دهند باید اکوسیستم نوآوری را به عنوان بخشی از استراتژی نوآوری در نظر بگیرند. این شرکتها، زمانی باید از این روش استفاده کنند که (۱) برای توسعه ایدههای جدید، دچار فقدان تخصص، اطلاعات بازار یا سرمایه هستند و یا قصد دارند ریسک را مدیریت کنند؛ (۲) مدل کسبوکار یا مدل عملیاتی مورد نیاز، مدل اکوسیستمی است؛ (۳) برای عملکرد بهتر در مراحل مختلف نوآوری (مثلا شناسایی یا ارزیابی طرحها) به دیدگاههای بیرون از سازمان نیاز است؛ و (۴) تحول دیجیتال صنعت مورد نظر، توجه به اکوسیستم نوآوری یا مشارکت در اکوسیستمهای دیگر را ضروری میکند.
در هر حال، دیانای اکوسیستم نوآوری، تبادل ارزش، شرکای متنوع، قابلیتهای مشترک و قوانین مناسب تعامل است و اگر این موارد، در حد لزوم وجود نداشته باشد نتیجه رضایت بخش نخواهد بود. بعلاوه باید توجه داشت که اکوسیستم نوآوری، ناگهانی خلق نمیگیرد بلکه باید با مدیریت مستمر، اندازه گیری، نظارت و بهبود عملکرد، با صبر و حوصله شکل گیرد و تکامل یابد.
دیدگاه خود را بنویسید