شرکت مسترکارت، یکی از بزرگترین فینتکهای جهان است. حفظ رشد پایدار در این شرکت از ابتدای تاسیس تاکنون قابل توجه است. شاید تصور کنیم این خروجی پیوسته و رضایت بخش، ناشی از یک استراتژی واحد و عملکرد مناسب باشد. اما این رشد پایدار، از ادامه دادن مسیر تعریف شده ابتدایی به دست نیامده است بلکه پشت این رشد مداوم، تغییرات راهبری وجود دارد.
مدیران مسترکارت برای تضمین تداوم رشد پایدار سوالی بنیادی از خود پرسیدند: ما چه میفروشیم؟ و مشتری چه میخرد؟ با این سوال این شرکت از «ارائه خدمات کارت» به سمت «فراهمکننده امکان تبادل امن در فضای دیجیتال» حرکت کرد. در واقع تداوم رشد مسترکارت، زمانی شکل گرفت که مدیرعامل این شرکت آجای بنگا، یک تغییر راهبردی را آغاز کرد و اعلام کرد مسترکارت دیگر یک شرکت صرفا خدمات کارت نخواهد ماند بلکه یک فینتک خواهد بود که با استفاده از فناوری، تجارت را از مسیر پرداخت یا حتی فراتر از پرداخت امکان پذیر می سازد. مسترکارت سعی کرد از دورتر به کسبوکار خود بنگرد تا ببیند چه کاری انجام میدهد و باید انجام دهد.
این شرکت در کنار توجه به نیازهای جدید مردم و فروشگاهها، تلاش کرد منابع جدید درآمدی بر اساس ظرفیتهای خود (شبکه استفاده کنندگان و انبوه داده هایی که دارد) نیز ایجاد نماید. مثلا یکی از حوزههایی که مسترکارت دنبال کرد تحلیل دادههای خرید بود. این شرکت با ایجاد این سرویس، تحلیلهایی مبتنی بر الگوهای خرید و فروش در مناطق جغرافیایی مختلف ارائه کرد که برای بانکها، مشاوران املاک و شهرداریها کاربردی است. در کنار این نمونه خدمت جدید، این شرکت در آزمایشگاههای نوآوری خود، مدلهای جدید کسبوکار در حوزههای امنیت سایبری و هویت دیجیتال را پیش برد.
تد لویت میگوید: «اگر مغازه ابزارآلات داشته باشید شاید شما مته یک چهارم اینچی بفروشید اما مشتری در واقع سوراخ یک چهارم اینچی می خرد». یعنی ضروری است گاهی تلاش کنیم از نگاه مشتری به کسبوکارمان نگاه کنیم:
- شاید ما «تلویزیون» بفروشیم اما مشتری «تماشای محتوای تصویری» می خرد.
- شاید ما «بیمه» بفروشیم اما مشتری «آرامش خاطر» میخرد.
- شاید کارمان «وام» دادن باشد اما مشتری به دنبال تحویل گرفتن «امکان استفاده پیش از تمکن مالی» است.
- شاید ...
دیدگاه خود را بنویسید