در توسعه کسبوکار مبتنی بر نوآوری و فناوریهای دیجیتال باید به دو نکته کلیدی توجه داشت.
اولا توجه به اهمیت تعریف مساله: مساله با مشکل فرق دارد. مشکل یعنی نارضایتی از شرایط، در حالیکه مساله به معنای فاصله وضعیت موجود و مطلوب است. از ضعفهای کلیدی در کشور ما، عدم توجه کافی به مسالهمحوری است. تصور میکنیم مسائل روشن هستند و باید بر اجرا تمرکز کنیم. در حالیکه با قدری کنکاش، متوجه میشویم در اکثر حوزهها، از جمله حوزه کسبوکار، به درستی مسائل را تعریف نکرده ایم.
ثانیا عدم دلبستگی به ابزارها و فناوریها: گاهی تصور میکنیم با استفاده از یک فناوری یا یک ابزار، میتوان مشکل کسبوکار را حل کرد و آن را توسعه داد. این رویکرد، تنها زمانی جواب میدهد که به درستی بدانیم برای حل چه مسالهای سراغ فلان ابزار یا فناوری رفتهایم. بیتوجهی به این موضوع، باعث عدم موفقیت در توسعه به شکل به صرفه میشود. شاید دستاوردهایی محقق شوند ولی با صرفه اقتصادی پایین و به شکل غیر کارآمد و غیراثربخش.
بنابراین همیشه باید تلاش کنیم عاشق مساله و حل مساله باشیم و نه دلبسته استفاده از ابزارها و فناوریها.
دیدگاه خود را بنویسید